علت بیزاری از مرگ
موسى بن اسماعیل از پدرش از جدش از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که امام حسن مجتبى علیه السّلام دوستى شوخ طبع داشت، چند روزى نزد آن حضرت نیامده بود، روزى آمد، امام مجتبى علیه السّلام به او فرمودند :
حالت چطور است و شب را چگونه به بامداد رساندى؟
عرض کرد: صبح کردم در حالیکه به خلاف آنچه خود دوست دارم و آنچه خدا دوست مىدارد، و آنچه شیطان دوست مىدارد هستم ، امام حسن علیه السلام خندیدند ، و فرمودند : این چگونه حالی است؟....
عرض کرد : چون خداى عزّ و جلّ دوست دارد وى را اطاعت نمایم و نافرمانیش نکنم، و من چنان نیستم، و شیطان دوست مىدارد معصیت خدا را انجام دهم و فرمان بردار او (خدا) نباشم و چنان نیستم، و من دوست دارم که نمیرم ولی چنان نخواهد شد و من خواهم مرد ،
پس مردى براى حضرت به پاخاست و عرض کرد: اى پسر پیغمبر خدا ، چرا ما از مرگ بیزاریم و آن را دوست نمىداریم؟
امام حسن علیه السّلام فرمودند : به خاطر اینکه شما سراى آخرت خویش را ویران ساختهاید، و دنیاى فانى خود را آباد، و مایل نیستید از آبادى به ویرانى جابجا شوید.
معانی الأخبار، ص: 389